چرا من باید بشینم تا کس دیگه ای برام تصمیم بگیره آیا؟
زندگی من ماله منه نه کس دیگه!
همونطوری که تمام سختیهاش ماله خودم بوده و همدمی نداشتم خوشیها و سایر چیزاش هم می خوام ماله خودم باشه .یعنی باید باشه!
آره می خوام خودم تصمیم گیرنده باشم.
خستگی می دونی یعنی چی؟؟؟
به طور کلی آفریده شدی برای ضد حال زدن به من دیگه.
لابد اگه الان ده انگشتمو تو عسل بکنم و بزارم دهنت ؛فکر میکنی مخصوصا خواستم با این کار دچار مرض
قند بکنمت!
با حالیا
وقتی ارزش تمام کارها و محبتهایی که با جون و دل انجام دادی میره زیر سوال...
وقتی بعد از سالها هنوز شناخته نشدی...
وقتی بعد از گذشت این همه سال به خاطر انجام یکی از مثلا محبتهای زیر سوال رفته شده ات
تازه طرفت به فکر میوفته که نکنه اشتباه کرده...
وقتی بارها می شنوی که تو باید به زندگیت برسی...
وقتی بعد از دیدنه کلی نامهربونی و با توجه به خواسته نشدنت توسط طرف مقابل میذاری و
میری...
وقتی شنیدنه یک سری حرفها برات خیلی سنگینه و گرون تموم میشه...
وقتی تمام سختیهایی که تحمل کردی با بی انصافی و یک مقایسه نا عادلانه فراموش میشه...
وقتی حریمها به بدترین شکلش و با بدترین حرفها شکسته میشه...
وقتی روز تولدت فراموش میشی...
و
وقتی احساس کردی که یکی دنبال جور کردنه بهانه هاست...
فکر کردن به خاطرات و زمانهای خوش گذشته و افسوس و حسرت خوردن کاملا اشتباست.
جالبه همیشه در شرایطی سختی که بهت احتیاج دارم جات خالیه ونیستی!
حتما اینم رسم روزگاره!!!
کاش میدونستی بهترین روزهای زندگیم روزهایی هستش که میخوام تورو ببینم.
کاش میدونستی بهترین لحظه هام لحظه های در کنار تو بودنه.
کاش میدونستی اشکهایی که برای تو ریخته میشه اونقدر برام مقدسه که بر عکس تصور تو برام
ازار دهنده نیست و باعث میشه بیشتر به عشقم ایمان بیارم و بنازم بهش.
کاش میدونستی اونقدر برام عزیزی که هنوز دوست دارم درد و دلم رو به تو بگم.
کاش میدونستی که اگه نسبت بهت حسی نداشتم ،گله ای هم نداشتم.
ای کاش میدونستی هر روز زندگیم در حسرت در اغوش کشیدنه توسپری میشه اونوقت
میفهمیدی که چرا...
میدونی الان داره چه اهنگی رو نشون میده؟
وقتی عاشق شبی راز دلتو گفته نتونی...
ما روزهای قشنگی رو با این اهنگ گذروندیم.
فکر نکن که دوباره برگشتم سر جای اول.نه حسم بهت همیشه همون حسه ولی میدونم که دیگه
ماله من نیستی واسه همینم هست که...
دلم نمیخواد لحظه هایی که در کنارت هستم رو با گله بگذرونم .دلم میخواد از تک تکشون
استفاده کنم ولی نمیدونم که چرا همیشه خراب میشه.
ای کاش میتونستم کمتر غر بزنم.و بیشتر ازت لذت ببرم.
طباخی رو خیلی دوست داشتم.همیشه تو زمانهایی که انتظار نداشتم یک حالی بهم نازل شده.
بازم ازت ممنونم بابته محبتهای بسیار با ارزش.
دوباره روزها سپری میشه و ...
دو شب گذشته قشنگترین شبهای زندگیم بودند.همه چیز خیلی عالی و رمانتیک بود.
شمع های قشنگ،گردنبند بسیار زیبا،تلاش برای بدست اوردن ۵تا تخم مرغ شانسی،فسنجون
خوشمزه،ته دیگ عالی،در شیشه،املت بسیار لذیذ، قوانین باحال ،اهنگهای فوق العاده و...
از همه مهمتر یک ادم مهربون و تجربه و تکرار مجدد حس و زندگی سابق تا قبل از شش ماه پیش ،برای دوروز...
خیلی خوب بود و خیلی زود گذشت و تموم شد .و شروع دوباره زندگی شش ماه اخیر...
واما
بهترین خاطرات و سورپرایزهای زندگیم با تو بوده.ازت یک دنیا متشکرم بابت همه این لحظه های
خوب و به یاد موندنی.
هر چند دوباره از هم جداییم ولی با وجود این جدایی و فاصله ها همیشه دوستت خواهم داشت.